کربلایت بار دیگر منزل زینب شده
در عزای اربعینت جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود
بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده
&&&&&&&&&&&&&&&
از کودکی به گردن ما شال ماتم است
نابرده رنج ، گنج به ما داده ای “حسین”
&&&&&&&&&&&&&&&
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست، ای وای من او ” زینب ” است...
&&&&&&&&&&&&&&&
دیده خونبار دارد آسمان کربلا
هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علیست
تشنه کامیها به دشتِ بیکران کربلا
&&&&&&&&&&&&&&&
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد / دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید / همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد...
&&&&&&&&&&&&&&&
تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر
حیرتم کشت، بگو این چه معماست حسین
گر چه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک
رقم مِهر تو بر صفحه دل هاست حسین
اربعین حسینی تسلیت باد
&&&&&&&&&&&&&&&
یا حسین(ع)
هزار خرقه عوض کرد روزگار
و هنوز حدیث پیراهن کهنه ی تو بر جاست...